سلام به شما. امید وارم این وبلاگ کوچک و ساده کمکی کوچک در شناختی حتی نا چیز در مورد سرزمین ما ایرن کرده باشد. شناخت سرزمینی پر از اتفاق پر از فراز و نشیب های بسیار امیدوارم. دادگاه عشق هم بر پا بود
عشق تنها واژه ای بود که با معنا بود قاضی سخن از حکم جدایی میگفت ، اما نه که هنوز این دل من در زیر پاهای تو پا برجا بود اعتراف میکنم که مقصر منه مجنون بودم که دلم تنها بود اعتراف میکنم که در این محکمه عشق مجرم من عاشق بودم و برای دل کوچیک قشنگت نالایق بودم کاش باور د اشتی یاد ندارم رسم و عشق و عاشقی کاش باور داشتی از اول راه با تو صادق بودم جرم من این بود که در فصل دو رنگی مرهم زخم شقایق بودم جرم من این بود که بیش از همه عاشق بودم اعتراف میکنم جرم من در انتظار دیدن تو بودن است جرم من تکرار دوستت دارم است جرم من ریختن اشک زیر باران بوده است جرم من ساختن عشق از بهاران بوده است اعتراف میکنم جرم من سنگین بود دادن یک دل که بود از احساس جرم من شعر سرودن از تو که پاکی مثل عطر یاس جرم من ریختن اشک برای دوری از تو بودن است حرف من پایان یافت ضربه زد قاضی شد حکم قصاص اعتراف میکنم قلب من تا آخرین لحظه پای دار هم دنبال چشمت می دود و تمام لحظه ها با عشقت از جان می تپد با زمان عشق با عشق زمان میگذرد کاش میدانستی این دل تنها سهمی از عشق تورا می طلبد داریوش یکم (به پارسی باستان: از دیگر کارهای او حفر ترعهای بود که دریای سرخ را به رود نیل و از آن طریق به دریای مدیترانه پیوند میداد. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت فارس (نزدیک شیراز) است. شهرت او در غرب به خاطر وقوع نبرد ناموفق ایرانیان با یونانیان در مکانی به نام ماراتون در زمان اوست. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود. پس از جهانگیری کوروش و کمبوجیه سراسر آسیا مگر عربستان جزو قلمرو او محسوب میگردید. ادامه مطلب ...
زند وهمن یسنزَند وَهمَن یَسن یا تقسیر بهمن یسن از متنهایی است که در آن از روی مکاشفه حوادث جهان پیشگویی شدهاست. همان طور که در متن کتاب تصریح شده، مطالب کتاب از ترجمه و تفسیر (زند)، ستودگر (سودگر) نسک و وَهمن (بهمن) یسن گرفته شدهاست. در آغاز کتاب بنابر روایت ستودگر نسک که در کتاب نهم دینکرد نیز آمدهاست چنین ذکر شده که اورمزد چهار دورهٔ جهان را که نماد هر کدام یکی از فلزات است در رؤیا به زرتشت نشان داد: زرین، سیمین، فولادین، و دورهٔ آمیختگی آهن (بافلزات دیگر). دورهٔ اول مصادف با دوران پادشاهی گشتاسب و ظهور زرتشت و دورهٔ دوم مصادف با پادشاهی اردشیر کیانی (بهمن اردشیر) و دورهٔ سوم مصادف با پادشاهی خسرو انوشیروان است. دوران چهارم دورهٔ حکومت دیوان ژولیده موی خشم نژاد است که مصادف با پایان هزارهٔ زرتشت به شمار آمدهاست.[۱]
ادامه مطلب ... فروهر نماد یکی از نیرو های جهان هستی است که در آدمی نیز وجود دارد. این نیرو که سر چشمه اش اهورامزداست ، روشن کننده راه پیشرفت و نیروی پیش برنده و انگیزه دهنده است. نماد میهنی :
چهره فروهر همانند آدمی است ،از این رو گویای پیوستگی با آدمی است، او پیری است فرزانه و کار آزموده، نشانه از بزرگداشت و سپاس از بزرگان و فرزانگان و فرا گیری از آنان دارد دو بال در پهلوها که هر کدام سه پر دارند این سه پر نشانه سه نماد پندارنیک، گفتارنیک، کردارنیک که همزمان انگیزه پرواز و پیشرفت است در پایین تنه فروهر سه بخش، پرهایی بسوی پایین است ،که نشانه پندار و گفتار و کردار نادرست ویا پست میباشند، از اینرو آنرا، آغاز بدبختیها و پستی برای آدمی میدانند دو رشته که در سر هر یک گردی (حلقه) چنبره شدهای میبینیم ،در کنار بخش پایینی تنه میباشند که نماد سپنتامینو و انگره مینو هستند ،که یکی در پیش پای و دیگری در پس آن است. و این رشتهها هر یک در تلاش هستند که آدمی را بسوی خود بکشند ؛این نشانه آنست که آدمی باید به سوی سپنتا مینو(خوبی)پیش رود و به انگره مینو(بدی) پشت نماید یک گردی (حلقه) در میانه بالاتنه فروهر وجود دارد این نشان، جان و روان جاودان است که نه آغاز و نه پایانی دارد یک دست فروهر کمی به سوی بالا و در راستای سپنتامینو اشاره دارد که نشان دهنده سپاس و ستایس اهورمزدا و راهنمایی آدمی بسوی والایی و راستی و درستی میباشد در دست دیگر گردی (حلقهای) دارد که نشانه، وفاداری به پیمان (عهد) میباشد و نشانگر راستی و پاکخویی و جوانمردی و جوانزنی است
سپنتا مینو (به معنی روح افزایش بخش) که نماد روح و اندیشه اهورامزدا است. سپنته ارمئیتی یک نامواژه ی اوستایی است که به مرور زمان در زبان پهلوی تبدیل به "سپندارمت" شده و در زبان فارسی "سپندارمذ" ، "پَستراسپند" ، "اسپند" و "اسفند" خوانده میشود.
صفحه قبل 1 صفحه بعد sapenta mino ایران شناسی آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|